سورنا یا سورن ( سردار سپهبد رستم سورن پهلو ) (۵۲ -۸۲ پیش از میلاد ) فرزند آرخش ( آرش )
و ماسيس یکی از سرداران سپاه ایران در زمان اشکانیان است.
بر پایه گفتهٔ پلوتارك : « سورنا در دلیری و توانایی پیشروترین پارتی/ ایرانی دوران خود بود. »
و در جای ديگر گفته است : « سورنا بلندقدترين و خوش چهره ترين مرد زمان خود بود. »
سورنا سردار پارتی معاصر اشک سیزدهم ، ارد اول (قرن اول ق م) وی از نظر نژاد و ثروت
و شهرت پس از شاه رتبهٔ اول را داشت و بسبب نجابت خانوادگی در روز تاجگذاری پادشاه حق داشت
که کمربند شاهی را بکمر بندد. سورنا ارد را به تخت نشانید و شهر سلوکیه را متصرف شد
و اول کسی بود که بر دیوار شهر مذکور بر آمد و با دست خود اشخاصی را که مقاومت میکردند
بزیر افکند.
وی در این هنگام بیش از ۳۰ سال نداشت، بااین وجود به احتیاط و خردمندی شهره بود
و بر اثر این صفات کراسوس سردار رومی را مغلوب کرد،
چه نخست جسارت و تکبر کراسوس و یأسی که بر اثر بدبختیها سورنا را دست داده بود،
به آسانی وی را در دامهایی افکند که سورنا برایش گسترده بود.
با وجود این ارد بجای اینکه سورنا را پاداش نیک دهد ، بر او رشک برد و نابودش کرد.
سورنا (سورن پهلو) یکی از سرداران بزرگ و نامدار تاریخ در زمان اشکانیان است
که سپاه ایران را در نخستین جنگ با رومیان فرماندهی کرد
و رومیها را که تا آن زمان در همه جا پیروز بودند،
برای اولین بار با شکستگی سخت و تاریخی روبرو ساخت.
وی از خاندان سورن یکی از هفت خاندان معروف ایرانی (در زمان اشکانیان و ساسانیان) بود.
سورن در زبان فارسی پهلوی به معنی نیرومند میباشد.
(نمونه دیگر این واژه در کلمه اردیسور آناهیتا یعنی ناهید بالنده و نیرومند بکار رفتهاست).
از دیگر نامآوران این خاندان ویندهفرن (گندفر) است که در سده نخست میلادی استاندار سیستان بود؛
قلمرو او از هند و پنجاب تا سیستان و بلوچستان امتداد داشت.
برخی پژوهشگران او را با رستم دستان قهرمان حماسی ایران یکی میدانند.
ذکر نام رستم در منظومه پهلوی اشکانی درخت آسوریک ارتباط او را با اشکانیان نشان میدهد.
ژول سزار (Julius)، پومیه (Pompee) و کراسوس (crassus) سه تن از سرداران
و فرمانروایان بزرگ روم بودند که سرزمینهای پهناوری را که به تصرف دولت روم در آمده بود،
به طور مشترک اداره میکردند.
آنها در سوم اکتبر سال ۵۶ پیش از میلاد در نشست لوکا (Luca) تصمیم حمله به ایران را گرفتند.
کراسوس فرمانروای بخش شرقی کشور روم آن زمان؛ یعنی شام بود
و برای گسترش دولت روم در آسیا، قصد حمله به ایران و هند را داشت.
کراسوس (رییس دورهای شورا) با سپاهی مرکب از۴۲ هزار نفر از لژیونهای ورزیده روم که خود فرماندهی آنان رابرعهده داشت به سوی ایران روانه شد و ارد (اشک۱۳) پادشاه اشکانی،
سورنا سردار نامی ایران را مامور جنگ با کراسوس و دفع یورش رومیها کرد.
نبرد میان دو کشور در سال ۵۳ پیش از میلاد در جلگههای میانرودان
و در نزدیکی شهر حران یا کاره (carrhae) روی داد.
در جنگ حران، سورنا با یک نقشه نظامی ماهرانه
و به یاری سواران پارتی که تیراندازان چیره دستی بودند،
توانست یک سوم سپاه روم را نابود و اسیر کند.
کراسوس و پسرش فابیوس Fabius (پوبلیوس) دراین جنگ کشته شدند
و تنها شمار اندکی از رومیها موفق به فرار گردیدند.
روش نوین جنگی سورنا، شیوه جنگوگریز بود.
این سردار ایرانی را پدیدآورنده جنگ پارتیزانی (جنگ به روش پارتیان) در جهان میدانند.
ارتش او دربرگیرنده زرهپوشان اسبسوار، تیراندازان ورزیده، نیزه داران ماهر،
شمشیرزنان تکاور و پیاده نظام همراه با شترهایی با بار مهمات بود.
افسران رومی درباره شکستشان از ایران به سنای روم چنین گزارش دادند :
سورنا فرمانده ارتش ایران در این جنگ از تاکتیک و سلاحهای تازه بهره گرفت.
هر سرباز سوار ایرانی با خود مشک کوچکی از آب حمل میکرد و مانند ما دچار تشنگی نمیشد.
به پیادگان با مشکهایی که بر شترها بار بود آب و مهمات میرساندند.
سربازان ایرانی به نوبت با روش ویِِژهای از میدان بیرون رفته وبه استراحت میپرداختند.
سواران ایران توانایی تیر اندازی از پشت سر را دارند. ایرانیان کمانهایی تازه اختراع کرده اند
که با آنها توانستند پای پیادگان ما را که با سپرهای بزرگ در برابر انها
و برای محافظت از سوارانمان دیوار دفاعی درست کرده بودیم به زمین بدوزند.
ایرانیان دارای زوبینهای دوکی شکل بودند که با دستگاه نوینی تا فاصله دور
و به صورت پیدرپی پرتاب میشد. شمشیرهای آنان شکننده نبود. ه
ر واحد تنها از یک نوع سلاح استفاده میکرد و مانند ما خود را سنگین نمیکرد.
سربازان ایرانی تسلیم نمیشدند و تا آخرین نفس باید میجنگیدند.
این بود که ما شکست خورده،
هفت لژیون را به طور کامل از دست داده و به چهار لژیون دیگر تلفات سنگین وارد آمد.
جنگ حران که نخستین جنگ بین ایران و روم به شمار میرود،
دارای اهمیت بسیار در تاریخ است
زیرا رومیها پس از پیروزیهای پی درپی برای اولین بار در جنگ شکست بزرگی خوردند.
پس از پیروزی سورنا بر کراسوس و شکست روم از ایران، دولت مرکزی روم دچار اختلاف شدید شد.
پس از این جنگ نزدیک به یک قرن، رود فرات مرز شناخته شده بین دو کشور گردید
و مناطق ارمنستان، ترکیه، سوریه، عراق تبدیل به استانهایی از ایران گردیدند.
رومیها برای جلوگیری از شکستهای آینده و به پیروی از ایرانیان ناچار شدند
به وجود سواره نظام درسپاه خود توجه بیشتری بنمایند.
بد نیست یادآوری شود که سورنا پس از شاه مقام اول کشور را داشت؛
وی ارد را به تخت سلطلنت نشانید
و به سبب نجابت خانوادگی در روز تاجگذاری شاهنشاه ایران کمربند شاهی را به کمر پادشاه بست.
او به هنگام گرفتن شهر سلوکیه نخستین کسی بود که برفراز دیوار دژ شهر برآمد
و با دست خود دشمنانی را که مقاومت میکردند بزیر افکند. سورنا در این هنگام بیش از ۳۰ سال نداشت.
سورنا و ویشکا دو بار جان فرهاد چهارم، پادشاه ایران را از ترور رومیان نجات دادند.
که بار دوم به قیمت جانشان تمام شد و آنها به وسیله مزدوران رومی کشته شدند.
قتل سورنا بدست ارد دوم ساخته و پرداخته تاریخ نویسان مغرضی همچون گیر یشمن فرانسوی بوده
و عاری از حقیقت می باشد چرا که ارد دوم دو سال قبل از سورنا در انزوا و تنهایی مُرد .
البته اروپاییها همانند همیشه برای چسباندن برچسب وحشیگری به ایرانیان،
مرگ ارد دوم را نیز به گردن فرزندش فرهاد چهارم افکندند!
( به بیانی دیگر :
سورنا یکی از سرداران بزرگ و نامدار تاریخ است
که سپاه ایران را در نخستین جنگ با رومیان از سوی اشک سیزدهم ( ارد orod * )
پادشاه دلاور اشکانی فرماندهی کرد
و رومیها را که تا آن زمان قسمتی از ارمنستان و آذربادگان را تصرف نموده بودند،
را با شکستی سخت و تاریخی روبرو ساخت.
«ژول سزار» Julius Caesar و «پومپه» Pompee و «کراسوس» Crassus
سه تن از سرداران بزرگ روم بودند که کشورهای پهناوری را که به تصرف این دولت درآمده بود،
اداره میکردند.
«کراسوس» فرمانروای شام (سوریه) بود و برای گسترش دولت روم در آسیا،
سودای چیرگی بر ایران و سپس هند را در سر میپروراند
و سرانجام با حمله به ایران این نقشه خویش را عملی ساخت.
«کراسوس» با سپاهی مرکب از 42 هزار نفر از لژیونهای ورزیده روم
که خود فرماندهی آنان را بر دوش داشت به سوی ایران روانه شد ارد پادشاه ایران
که خود در شرق ایران در حال جنگ با مهاجمین بود ،
یکی از فرماندهان بسیار باهوش و شجاع خود به نام سورنا را به جنگ رومیها فرستاد.
نبرد میان دو کشور در سال 53 پیش از آذربادگان آغاز و تا قلب میان رودان ادامه یافت .
در جنگی که در جلگههای میان رودان ( بینالنهرین ) و در نزدیکی شهر کاره Carrhae «حران» روی داد.
در جنگ «حران»، سورنا با یک نقشه نظامی ماهرانه
و به یاری سواران پارتی که تیراندازان چیره دستی بودند،
توانست یک سوم سپاه روم را نابود و دستگیر کند.
«کراسوس» و پسرش «فابیوس» Fabius در این جنگ کشته شدند
و تنها شمار اندکی از رومیها موفق به فرار گردیدند.
جنگ حران که نخستین جنگ میان ایران و روم به شمار میرود،
دارای اهمیت بسیار در تاریخ است زیرا رومیها پس از پیروزیهای پیدرپی
برای نخستین بار در جنگ شکست بزرگی خوردند
و این شکست به قدرت آنان در دنیای آن روز سایه افکند
و نام ایران و دولت پارت را بار دیگر در جهان پرآوازه کرد.
دولت روم در پیشرفت مرزهای خود در شرق، با سد نیرومند ایرانی روبرو شد
و از آن زمان به بعد گسترش و توسعه آن دولت در آسیا، پایان پذیرفت.
پس از پیروزی «سورنا» بر «کراسوس» و شکست روم از ایران، نزدیک به یک سده،
رود فرات مرز شناخته شده میان دو کشور گردید
و رومیها برای جلوگیری از شکستهای آینده
و به پیروی از ایرانیان ناچار شدند به وجود سواره نظام در سپاه خود توجه بیشتری بنمایند.
مرگ سورنا ، باعث شد اروپائیان مرگ او را برگردن اشک سیزدهم بیافکنند
تا بدین گونه انتقام از پادشاه مقتدر امپراتوری ایران بگیرند .
و متاسفانه این دسیسه کارگر افتاد بگونه ای که زخم این نیرنگ سپاه ایران را ضعیف و ضعیف تر نمود .
و تا پایان دوره سلسله اشکانی دیگر سپاهی به اقتدار و بزرگی دوران اشک سیزدهم پدید نیامد .
اروپائیان هر گاه در صحنه قدرت نتوانسته اند پیش روند ،
دست به حیله گری و دروغ گویی زده اند
و فاحش ترین نمونه آن دسایس آنها در طی سلسله اشکانی است...
(*) ارد سیزدهمین پادشاه سلسله اشکانی بود او مقتدرترین حکمران آن سلسله است .
فرماندهان بسیار شجاعی همچون سورنا را در اختیار داشت .
در ضمن ارد نام اندیشمند و مصلح کشورمان حکیم ارد بزرگ هم هست
او پدر حکمت و فلسفه اردیسم ORODISM است
و صاحب نظریاتی همچون قاره کهن و کهکشان بزرگ اندیشه و ...
)
به نام خدا